اسم اعظم

در میان اسما حق به واقع اسمی خاص به نام اسم اعظم که دارای کاربردی خاص باشد وجود ندارد. افرادی که تصور می کنند تحت این عنوان اسمی خاص وجود دارد اطلاعی از اسما ندارند. سند روایاتی نیز که در این باره رسیده ضعیف است.

تعبیر اسم اعظم به عنوان یک اسم خاص، جعلی است. از طرفی همه اسما را می توان اسم اعظم خواند. به عبارتی هر اسمی با عارف یا سالکی تناسب دارد و کارایی آن این است که او را از خویشتن فارغ می کند. پس این اسم برای وی اعظم می شود. هر سالک و عارفی برای فراغت یافتن از خویش به اسمی نیاز دارد.

آن اسم که به طور خاص با آن سالک یا عارف سنخیّت دارد و می تواند او را فارغ کند اسم اعظم می شود، بنابراین حتی اعظم به این مفهوم به کار عارف ذاتی نمی آید؛ چرا که چنین شخصی از آغاز، مظهر لاتعیّن بوده و مرتبه اش فراتر از اسما است. هر اسمی در شخصی دولت دارد و چون دولت داشته و برای آن شخص کارکرد دارد اسم اعظم می شود. با این وصف، تعبیر اعظم مربوط به مشهودان غیر ذاتی و مشاهدات است.

نتیجه آن که، اسم اعظم برای هر عارف و سالکی یک اسم خاص است؛ نه اینکه در میان اسما فقط یک اسم، اعظم باشد. مقصود از آن هم اسمی است که بیش از همه اسما در عارف یا سالک ظهور دارد و او می تواند از آن استفاده و با آن کار کند.

keyboard_arrow_up