بخش دهم موانع سلوک

 

۴۶. مکر الهی و مکر استاد

سالک همواره باید حرمت حق‌تعالی و استاد خویش را رعایت کند تا مکر سالک را نگیرد. سالکی که هنوز با استاد خویش یکرنگ و همراه نیست و ناصافی و نفاق با استاد دارد، دچار مکر الهی و مکر استاد می‌شود. 

۴۷. مطالعه کتاب‌های ناپخته

مطالعه کتاب‌های ناپخته چه در زمینه‌ عرفان نظری یا عرفان عملی مانع سلوک است؛ زیرا سالک با مطالعه این کتاب‌ها دچار توهم سلوک شده و گمراه می‌شود. برای سالک راهی جز شاگردی نزد مشهودان نیست. سالک با خواندن کتاب به جایی نخواهد رسید، بلکه متوهم و درنهایت گمراه خواهد ‌شد. خدمت به پیر است که رشد می‌آورد.

۴۸. تبار و جامعه

گاه سالک به‌خاطر تبار خود نمی‌تواند منزلی را طی کند و گاه یک جامعه‌ای مانع سالک می‌شود. پس هم تبار و هم جامعه مانع سالک است.

۴۹. نداشتن تندرستی

نداشتن تندرستی جسمی، روحی و روانی از دیگر موانع اهل سلوک‌اند. 

۵۰. نداشتن کتمان 

عدم کتمان نظری و عملی سالک مانعی برای سلوک او خواهد بود؛ چراکه در مسیر سلوک سالک چیزهایی را شنیده و چیزهایی را می‌بیند که اگر کتمان نداشته باشد و به همه بگوید، این خود باعث توقف از ادامه مسیر سلوک شده و سالک نخواهد توانست مراتب بالاتر را طی کند. 

سالک در مسیر سلوک چیزهایی را خواهد دید که لازم است کتمان کند. از علت‌های عدم کتمان سرّ در سالکین، ضعف بدنی، ضعف نفس، یا ضعف وراثتی که به تبار او باز می‌گردد، می‌باشد. کتمان یعنی پنهان‌کردن چیزی به‌گونه‌ای که طرف مقابل به‌هیچ‌وجه متوجه آن نشود، وگرنه اگر دیگران بویی ببرند دیگر کتمان نیست. یکی از بزرگ‌ترین موانع که فراوان از اهل سلوک دچار آن می‌شوند، عدم کتمان است و علت اصلی کسانی که از سلوک بریده‌اند عدم کتمان می‌باشد. سالک اگر کتمان نداشته باشد نمی‌تواند هیچ منزلی را  پشت سر بگذارد.

keyboard_arrow_up